
کاربرد رنگها در محصولات :
آشنایی مختصر با فیزیک رنگها و فرضیات پایه ای آن :
رنگها یکی از شاخص های بسیار قوی در مبحث زیبایی شناختی است به طوری که امروزه از آن به عنوان یکی از مشخصات بارز محصولات مختلف یاد می شود.
رنگها نتیجه فرایندی پیچیده شامل پدیده های فیزیکی انتقال ، تجزیه ، جذب و پراکنش است.
مراحل اصلی ایجاد رنگ فیزیکی است، اما مراحل بعدی آن علائم شیمیایی را در بر می گیرد که به پاسخ های عصبی تغییر شکل یافته و توسط مغز به صورت رنگ تفسیر می شوند.
برای دیده شدن رنگ وجود سه عامل نور ، ماده رنگی و بیننده اساسی و ضروری است. از این رو ارزیابی رنگ کاری پیچیده و عموماً فردی است.
با این حال سنجش واقعی رنگها اهمیت اقتصادی زیادی دارد و به دست آوردن معیارهای حقیقی سنجش نیازمند تحقیقات گروهی متعددی است.
در طبیعت بسیاری از موجودات زنده فاقد رنگ می باشند و فقط نسبت کوچکی از مواد زنده مسئول رنگهای زیبایی هستند که معمولاً در اطراف ما مشاهده میشوند.
با این حال عملکرد رنگها فراتر از زیبایی شناختی است و برخی رنگ ها در فرایندهای حیاتی زمین مانند فتوسنتز ، محافظت و تکثیر نقش دارند .
از این رو با توجه به کیفیت بیانی بسیار زیاد رنگها به خصوص در فراورده های غذایی، شناخت رنگ و درک چگونگی تشکیل و ارزیابی آن ضروری به نظر میرسد.
اجسام سیاه فضاهای توخالی حرارت داده شده هستند که رنگ آنها فقط به درجه حرارت بستگی دارد. درجه حرارت اجسام سیاه درجه حرارت رنگ نامیده می شود.
فیلامنت های تنگستن که در لامپ های معمولی به کار برده می شوند تقریباً مانند اجسام سیاه می باشند. لیکن درجه حرارت آنها با درجه حرارت خود فیلامنت ها برابر نیست.
پدیده پراکنش :
در پدیده پراکنش ، نور در اثر برهمکنش با ماده در جهت های مختلفی منحرف می شود. انحراف از مسیر مستقیم یا پراکنش در ارتباط با برهمکنش بین نور و ذرات موجود در محیط انتشار میباشد. پراکنش زمانی رخ میدهد که ذرات و محیط انتشار دارای شاخصی انکسار متفاوت باشند.
در مواقعی که ذرات با اشیای اطراف (ماده واسط) ضریب شکست برابر دارند، انتشار وجود نخواهد داشت، ولی اگر ضریب شکست ها متفاوت باشند انتشار روی خواهد داد.
مقدار نوری که انتشار پیدا می کند بستگی به اختلاف بین ضریب شکست دو شیء دارد.
وقتی که ضریب شکست دو شیء برابر باشد، نور انتشار پیدا نمی کند و هیچ مرز جداکنندهای بین این دو شیء دیده نمی شود.
علاوه بر آن، مقدار انتشار بستگی زیادی به اندازه ذرات منتشرکننده دارد. ذرات کوچک، نور را بسیار کم انتشار می دهند. هرچه ذرات بزرگتر شوند، انتشار نیز بیشتر می شود تا اینکه اندازه ذرات برابر با طول موج نور شوند و برای ذرات بزرگتر از این حد، انتشار دوباره کاهش مییابد.
توجه :
رنگ شیء بستگی به مقدار و نوع جذب دارد، اگر عمل جذب صورت نگیرد. شیء انتشار دهنده، سفید دیده شده و در غیر این صورت آن شیء رنگی به نظر میرسد.
لازم به ذکر است که درک رنگها بستگی به طیف نوری دارد که توسط شیء جذب نشده است بنابراین، رنگ یک پدیده پیچیده است که در آن هرکدام از پدیده های فوق مانند دیگر پدیده های فیزیکی نظیر درخشش ، تیرگی ، کدری ، تشعشع و… نقش دارد.
اشیاء یا مواد رنگی براساس خصوصیات طیفی طبقه بندی می شوند، بدین معنی که اشیاء شفاف دارای منحنی انتقال و اشیاء کدر دارای منحنی انعکاس می باشند.
اشیاء با رنگ تیره، نوررنگ خود را منعکس کرده و رنگهای مکمل را جذب می کنند. واضح است که مواد بی رنگ عاری از یک یا ترکیبی از رنگهای قرمز، زرد، نارجی، سبز، آبی و ارغوانی میباشند.
مشخصات طیفی اشیاء :
از لحاظ دید رنگها ، تغییر نور به وسیله اشیاء را میتوان با منحنی انتقال طیفی یا منحنی انعکاسی طیفی تعریف کرد. این منحنی ها نشان میدهند که چه مقدار نور در هر طول موج به وسیله اشیاء انتقال یا انعکاسی پیدا می کنند.
با توجه به اسم رنگهای موجود در طیف و پیدا کردن منحنی مربوط به این رنگ و با در نظر گرفتن این مطلب که اشیاء رنگی (بجز زرد) همیشه فقط رنگ خود را انعکاس داده و بقیه را جذب می کنند.
درک بشر از رنگها :
در تشخیص رنگ توسط انسان سه بخش چشم، سیستم عصبی و مغز نقش دارند. چشم حالات دریافت شده از دنیای مملو از رنگ محیط را به مغز منتقل می کند.
این عمل به دو مرحله تقسیم می شود:
در مرحله فیزیکی جریان تابش منتشر شده از ماده از میان لنز کریستالی عبور می کند و تصویر در شبکیه حساس به نور شکل می گیرد.
حساسیت و دقت شبکیه و اعصاب موجود در چشم انسان، این عضو را به مجموعه ای پیچیده با قابلیت کارایی بالا مبدل کرده است.
بدین ترتیب رنگ زمانی احساس می شود که رنگدانه های بینایی حساسی به نور در سلول های انتهایی شبکیه، جریان تابش را جذب کند. پس از این مرحله، درک رنگ دیگر یک پدیده فیزیکی محض به نظر نمیرسد.
در لکه زرد که در ناحیه مرکزی شبکیه قرار گرفته است، رنگدانه زرد غیر حساسی به نور یعنی لوتئین کاروتنوئیدی وجود دارد.
این ناحیه در اصلی مسئول جذب انرژی تابشی است. بر اساس تئوری تریکوماتیک (trichomatic) که توسط یونگ در سال ۱۸۰۱ معرفی شد، چشم دارای بخش هایی است که به سه رنگ آبی، سبز و قرمز حساس هستند.
توجه :
امروزه چند لایه ای بودن سطح شبکیه چشم و متغیر بودن حساسیت آنها کاملاً شناخته شده است. وجود سلولهای استوانه ای، مخروطی ، افقی ، دوقطبی : آماکرین، گانگلیون و شعاعی ” در چشم و فعالیت آنها باعث دریافت بصری طیفهای رنگی می شود.
در سال ۱۸۳۰ دانشمندان آلمانی تحقیقاتی را بر روی ساختمان شبکیه انجام دادند و کشف کردند که آشکارسازه ای نوری شبکیه عمدتاً از سلول های استوانه ای و مخروطی شکل تشکیل شده است.
سلول های استوانهای بیشتر در محیط اطراف شبکیه قرار گرفته اند و به نور ضعیف (حداکثر حساسیت در حدود نانومتر ۵۰۰) حساسی هستند، بنابراین در نور ضعیف، رنگها رؤیت نمی شوند و تقریباً همه چیز خاکستری به نظر میرسد.
سلول های مخروطی شکل سبب دریافت و ادراک نورهای با سطوح درخشندگی بالا می شوند. به عبارت دیگر این سلول ها، حساسیت کمتری به نور دارند اما به رنگها شدیداً حساس می باشند.
در چشم انسان، تعداد سلول های استوانه ای (حدود ۱۰۰ میلیون) از مخروطی ها (حدود ۳ میلیون) خیلی بیشتر است.
کاربرد رنگ در محصولات :
شاخص یا علامت :
اولین و ساده ترین کاربرد رنگها شاخص دیداری و بصری آن است که در دنیایی از رنگهای مختلف، محصول هر سازنده باید هر چه سریع تر خودش را به چشم خریدار برساند.
بنابراین از این کاربرد رنگها می توان جهت ارزش گذاشتن به محصول خاصی در میان سایر محصولات مشابه استفاده نمود.
سمبل :
با مطالعه سمبل های رنگی، در حقیقت میتوان وارد مرحله منطقی و عقلایی گردید. با توجه به این عملکرد، انتخاب رنگ بر اساس مطالعه فرهنگ استفاده سمبلیک از رنگ ها در یک جامعه انجام پذیرخواهد بود.
مزه :
برای محصولات غذایی و یا بسته بندی آنها معمولاً از این کاربرد رنگها استفاده فراوانی می شود. رنگها میتوانند محصولات مصرفی را خوشمزه تر جلوه دهند. این کاربرد رنگ، تداعی کننده مزه مواد غذایی قبل از چشیدن آن میباشد.
کیفیت :
علاوه بر قیمت محصول که معمولاً یکی از شاخص های کیفیت محصول نیز میباشد، رنگ نقش مشابهی را ایفا می کند.
با انتخاب رنگ می توان موقعیت محصول را از لحاظ کیفیت، نسبت به سایر محصولات مشابه، ارتقا داد. برای مثال زرد + قرمز تداعی کننده محصولی ساده و ارزان میباشد در حالی که قرمز + سیاه + زرد نشان دهنده محصولی با کیفیت بالا است.
ماهیت محصول :
گرفته است و آن قدر عادت به دیدن آن ایجاد شده است که جزء فرهنگ قرار گرفته است (مانند رنگ صندوقهای پست). در این مواقع اگر رنگ محصول تغییر کند، ممکن است ماهیت و اصلی محصولنیز خدشه دار شود.
رویا :
این عملکرد رنگ، بیننده را به دنیای خیالی سوق می دهد. بدین ترتیب، جذابیت بصری یک محصول با القای حس فضایی خاصی، محلی خاصی، زمانی خاصی و موقعیتی خاصی قابل افزایش است.
برای مثال استفاده از رنگ هایی چون آبی آسمانی، آبی لاجوردی و سبز چمنی نمادی از مناطق دریایی و یا طبیعت سبز خواهد بود.
هویت بصیری :
رنگها می تواند مشخصه ای بصری برای شناساندن سازنده باشد چرا که از طریق رنگ می توان اطلاعات یا پیام هایی را که مختص سازنده است به مخاطب منتقل کرد.
اهمیت رنگها امروزه به حدی است که حتی خریدار ممکن است محصولی را بر اساس رنگ آن انتخاب نماید و یا این که انتخاب رنگ نامناسب باعث عدم فروش وسیله ای هر چند کارامد شود.
به عبارت دیگر، نقش رنگها برای محصول حیاتی است و در این راستا میزان شناخت قوانین بصری، روانشناسی و فیزیولوژی و درک صحیح از پدیده رنگ اجتناب ناپذیر میباشد.